معنی فارسی decrepid
B2پیر و ناتوان، در شرایطی که جسم یا ساختمان خراب و فرسوده شده است.
In a state of decline or deterioration due to old age.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خانه پیر و کهنه در باد ناله کرد.
مثال:
The decrepid old house creaked in the wind.
معنی(example):
او برای بالا رفتن از پلهها خیلی پیر و ناتوان بود.
مثال:
She was too decrepid to climb the stairs.
معنی فارسی کلمه decrepid
:
پیر و ناتوان، در شرایطی که جسم یا ساختمان خراب و فرسوده شده است.