معنی فارسی deepmost

B2

عمیق‌ترین، به معنای حداکثر عمق یا شدت احساس.

The greatest depth or intensity; deepest.

example
معنی(example):

عمیق‌ترین نقاط اقیانوس کشف نشده‌اند.

مثال:

The deepmost parts of the ocean are unexplored.

معنی(example):

او درباره عمیق‌ترین احساساتش صحبت کرد.

مثال:

He spoke about his deepmost feelings.

معنی فارسی کلمه deepmost

: معنی deepmost به فارسی

عمیق‌ترین، به معنای حداکثر عمق یا شدت احساس.