معنی فارسی deepmouthed

B1

دارای دهان یا ورودی عمیق، معمولاً به اشیاء یا موجودات اشاره دارد.

Having a deep mouth or opening.

example
معنی(example):

موجود دهان عمیق توجه‌ها را جلب کرد.

مثال:

The deepmouthed creature attracted attention.

معنی(example):

گلدان دهان عمیق یک عتیقه بود.

مثال:

The deepmouthed vase was an antique.

معنی فارسی کلمه deepmouthed

: معنی deepmouthed به فارسی

دارای دهان یا ورودی عمیق، معمولاً به اشیاء یا موجودات اشاره دارد.