معنی فارسی deepness
B1عمق، اشاره به میزان عمق یا شدت چیزی دارد.
The state or quality of being deep.
- NOUN
example
معنی(example):
عمق آب شناگران را شگفتزده کرد.
مثال:
The deepness of the water surprised the swimmers.
معنی(example):
عمق صدای او جذاب بود.
مثال:
The deepness of her voice was captivating.
معنی فارسی کلمه deepness
:
عمق، اشاره به میزان عمق یا شدت چیزی دارد.