معنی فارسی deferrized

B1

به تأخیر درآمده، در مورد چیزی که به تعویق افتاده است.

Postponed or deferred.

example
معنی(example):

محموله به دلیل بدی آب و هوا به تأخیر افتاده است.

مثال:

The shipment was deferrized due to bad weather.

معنی(example):

آنها تعهدات خود را تا سال آینده به تأخیر انداختند.

مثال:

They have deferrized their obligations until next year.

معنی فارسی کلمه deferrized

: معنی deferrized به فارسی

به تأخیر درآمده، در مورد چیزی که به تعویق افتاده است.