معنی فارسی defiliation

B1

عمل ناپاک کردن یا بی‌اعتبار سازی یک چیز، به ویژه یک سند یا کنترل.

The act of desecrating or invalidating something, especially a document or an authority.

example
معنی(example):

ناپاکی سند، آن را بی‌اعتبار کرد.

مثال:

The defiliation of the document made it invalid.

معنی(example):

او استدلال کرد که روند ناپاکی ضروری بود.

مثال:

He argued that the defiliation process was necessary.

معنی فارسی کلمه defiliation

: معنی defiliation به فارسی

عمل ناپاک کردن یا بی‌اعتبار سازی یک چیز، به ویژه یک سند یا کنترل.