معنی فارسی deformedness
B1وضعیت یا شرایطی که در آن شیئی تغییر شکل داده یا دفرمه شده است.
The quality of being deformed or distorted.
- NOUN
example
معنی(example):
معیوبی مجسمه به صورت عمدی بود تا پیام خاصی را منتقل کند.
مثال:
The deformedness of the sculpture was intentional to convey a message.
معنی(example):
بسیاری از بحثها در مورد معیوبی هنر بر روی معنی آن تمرکز دارند.
مثال:
Many discussions around the deformedness of art focus on its meaning.
معنی فارسی کلمه deformedness
:
وضعیت یا شرایطی که در آن شیئی تغییر شکل داده یا دفرمه شده است.