معنی فارسی degold

B1

حذف طلا یا کاهش مقدار طلا از یک شیء یا ماده.

To remove gold from something, particularly in reference to a metal or object.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند تا فلز را از طلا خارج کنند تا ظاهر اصلی آن را بازگردانند.

مثال:

They decided to degold the metal to restore its original appearance.

معنی(example):

فرایند حذف طلا از جواهرات به دقت انجام شد.

مثال:

The process to degold the jewelry was carefully executed.

معنی فارسی کلمه degold

: معنی degold به فارسی

حذف طلا یا کاهش مقدار طلا از یک شیء یا ماده.