معنی فارسی delightsome
B1دلگرمکننده، باعث شادی و لذت.
Causing delight; charming.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مناظر دلگرمکننده نفسم را بند آورد.
مثال:
The delightsome scenery took my breath away.
معنی(example):
او شیرینیهای دلگرمکنندهای در مهمانی ارائه داد.
مثال:
He offered delightsome treats at the party.
معنی فارسی کلمه delightsome
:
دلگرمکننده، باعث شادی و لذت.