معنی فارسی delightsomely
B1به طرز دلگرمکننده، به گونهای که شادی و لذت به ارمغان میآورد.
In a pleasing and delightful manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
این کیک به طرز دلگرمکنندهای تزئین شده بود.
مثال:
The cake was delightsomely decorated.
معنی(example):
آنها در طول جشن به طرز دلگرمکنندهای خواندند.
مثال:
They sang delightsomely during the celebration.
معنی فارسی کلمه delightsomely
:
به طرز دلگرمکننده، به گونهای که شادی و لذت به ارمغان میآورد.