معنی فارسی deline

B2

ترسیم کردن، مشخص کردن دقیق یک چیز، به ویژه در نقشه‌ها یا نوشته‌ها.

To describe or portray something accurately; to trace or outline.

example
معنی(example):

شما می‌توانید مرزها را با یک خودکار روی نقشه ترسیم کنید.

مثال:

You can deline the boundaries with a pen on the map.

معنی(example):

ضروری است که اهداف را به وضوح در پیشنهاد بیان کنید.

مثال:

It is essential to deline the objectives clearly in the proposal.

معنی فارسی کلمه deline

: معنی deline به فارسی

ترسیم کردن، مشخص کردن دقیق یک چیز، به ویژه در نقشه‌ها یا نوشته‌ها.