معنی فارسی delineable
B2عملکردی که میتوان آن را ترسیم یا مشخص کرد.
Capable of being delineated or outlined clearly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقهها بر روی نمودار ارائه شده قابل ترسیم هستند.
مثال:
The regions are delineable on the graph provided.
معنی(example):
این مفهوم قابل ترسیم است و میتواند به راحتی نشان داده شود.
مثال:
This concept is delineable and can be easily illustrated.
معنی فارسی کلمه delineable
:
عملکردی که میتوان آن را ترسیم یا مشخص کرد.