معنی فارسی demandant
B2شخصی که درخواست یا شکایت خود را به مراجع قانونی ارائه میدهد.
A person who makes a demand, especially in a legal context.
- NOUN
example
معنی(example):
شاکی در این پرونده به دنبال عدالت بود.
مثال:
The demandant in the case was seeking justice.
معنی(example):
به عنوان شاکی، او حق ارائه پروندهاش را داشت.
مثال:
As a demandant, she had the right to present her case.
معنی فارسی کلمه demandant
:
شخصی که درخواست یا شکایت خود را به مراجع قانونی ارائه میدهد.