معنی فارسی demasculinising
B1کاهش یا از بین بردن ویژگیهای مردانه، به ویژه در شرایط اجتماعی یا فرهنگی.
The process of reducing or eliminating masculine traits.
- VERB
example
معنی(example):
این کمپین هدفش کاهش توقعات مردانه در جامعه است.
مثال:
The campaign aims at demasculinising societal expectations for men.
معنی(example):
آنها در فیلمها شخصیتهای مردانه را از جنبههای مردانه کمتری به نمایش میگذارند.
مثال:
They are demasculinising the portrayal of male characters in films.
معنی فارسی کلمه demasculinising
:
کاهش یا از بین بردن ویژگیهای مردانه، به ویژه در شرایط اجتماعی یا فرهنگی.