معنی فارسی demasculinization
B1فرایند کاهش یا از بین بردن ویژگیهای مردانه به طور کلی.
The process of reducing or eliminating masculine characteristics.
- NOUN
example
معنی(example):
کاهش مردانگی در مد موجب شده تا بیان جنسیتی بیشتر تغییر کند.
مثال:
The demasculinization of fashion has allowed for more fluid gender expressions.
معنی(example):
برخی معتقدند که کاهش مردانگی در رسانهها میتواند مفید باشد.
مثال:
Some argue that demasculinization in media can be beneficial.
معنی فارسی کلمه demasculinization
:
فرایند کاهش یا از بین بردن ویژگیهای مردانه به طور کلی.