معنی فارسی demonopolise
B1خارج کردن از انحصار، عملی که به منظور جلوگیری از سلطه یک شرکت بر بازار انجام میشود.
To take steps to eliminate a monopoly in a particular market.
- VERB
example
معنی(example):
آنها قصد دارند در سال آینده صنعت انرژی را از انحصار خارج کنند.
مثال:
They plan to demonopolise the energy sector within the next year.
معنی(example):
تلاشها برای کاهش انحصار با مقاومت شرکتهای موجود مواجه شده است.
مثال:
Efforts to demonopolise have been met with resistance from established companies.
معنی فارسی کلمه demonopolise
:
خارج کردن از انحصار، عملی که به منظور جلوگیری از سلطه یک شرکت بر بازار انجام میشود.