معنی فارسی demonopolises
B1عملی که به منظور جلوگیری از سلطه یک شرکت بر بازار انجام میشود.
Third person singular form of the verb demonopolize.
- VERB
example
معنی(example):
قانون جدید اطمینان میدهد که دولت خدمات اساسی را از انحصار خارج کند.
مثال:
The new law ensures that the government demonopolises essential services.
معنی(example):
این سازمان برای ترویج عدالت، بخشهای مختلف را از انحصار خارج میکند.
مثال:
The organization demonopolises various sectors to promote fairness.
معنی فارسی کلمه demonopolises
:
عملی که به منظور جلوگیری از سلطه یک شرکت بر بازار انجام میشود.