معنی فارسی demonopolising

B1

فرایند کاهش انحصار، به معنای ایجاد محیطی که در آن چندین بازیگر بتوانند رقابت کنند.

The process of making a monopoly less dominant or eliminating it.

example
معنی(example):

کاهش انحصار در بخش فناوری می‌تواند نوآوری را افزایش دهد.

مثال:

Demonopolising the tech sector can boost innovation.

معنی(example):

آنها بر کاهش انحصار در صنایعی که برای اقتصاد مهم هستند، متمرکزند.

مثال:

They are focused on demonopolising industries that are critical to the economy.

معنی فارسی کلمه demonopolising

: معنی demonopolising به فارسی

فرایند کاهش انحصار، به معنای ایجاد محیطی که در آن چندین بازیگر بتوانند رقابت کنند.