معنی فارسی denotativeness
B2کیفیت یا ویژگی دلالتی بودن که نشان دهنده روشنی و وضوح یک مفهوم است.
The quality of having a clear and direct meaning.
- NOUN
example
معنی(example):
دلالتپذیری این اصطلاح برای درک اهمیت دارد.
مثال:
The denotativeness of the term is crucial for understanding.
معنی(example):
دلالتپذیری بالا در یک عبارت به انتقال معنی آن کمک میکند.
مثال:
High denotativeness in a phrase helps convey its meaning.
معنی فارسی کلمه denotativeness
:
کیفیت یا ویژگی دلالتی بودن که نشان دهنده روشنی و وضوح یک مفهوم است.