معنی فارسی denudated
B1برهنه شده، زمینی که پوشش گیاهی یا هر نوع حفاظتی از آن حذف شده باشد.
Having had its covering stripped away, especially vegetation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زمین برهنه شده پس از فعالیتهای معدنی بیثمر باقی ماند.
مثال:
The denudated land was left barren after the mining activities.
معنی(example):
منطقههایی که برهنه شدهاند معمولاً در معرض فرسایش هستند.
مثال:
Areas that have been denudated are often prone to erosion.
معنی فارسی کلمه denudated
:
برهنه شده، زمینی که پوشش گیاهی یا هر نوع حفاظتی از آن حذف شده باشد.