معنی فارسی denudating

B1

برهنه کردن، عملی که شامل حذف پوشش از یک ناحیه باشد.

The act of stripping away covering or vegetation from a surface.

example
معنی(example):

برهنه کردن چشم‌انداز پیامدهای زیست‌محیطی دارد.

مثال:

Denudating the landscape has ecological consequences.

معنی(example):

فرآیند برهنه کردن می‌تواند تأثیر زیادی بر زیستگاه‌های حیات وحش داشته باشد.

مثال:

The process of denudating can significantly impact wildlife habitats.

معنی فارسی کلمه denudating

: معنی denudating به فارسی

برهنه کردن، عملی که شامل حذف پوشش از یک ناحیه باشد.