معنی فارسی denunciatively

B1

به طور اعلامی، به شیوه‌ای که حمله یا انتقاد جدی به یک موضوع خاص انجام می‌دهد.

In a manner that strongly condemns or criticizes.

example
معنی(example):

او به طور اعلامی درباره فساد در دولت صحبت کرد.

مثال:

He spoke denunciatively about the corruption in the government.

معنی(example):

او در مقاله‌اش نظراتش را به طور اعلامی درباره مسائل زیست‌محیطی بیان کرد.

مثال:

In her article, she expressed her views denunciatively regarding environmental issues.

معنی فارسی کلمه denunciatively

: معنی denunciatively به فارسی

به طور اعلامی، به شیوه‌ای که حمله یا انتقاد جدی به یک موضوع خاص انجام می‌دهد.