معنی فارسی denunciatory

B1

اعلامی، انتقادگری که نادرستی یا فساد یک موضوع را آشکار می‌کند.

Intended to condemn or criticize.

example
معنی(example):

گزارش شامل اظهارات اعلامی درباره شیوه‌های شرکت بود.

مثال:

The report included denunciatory remarks about the company's practices.

معنی(example):

او نامه‌ای اعلامی به سردبیر درباره تبلیغ گمراه‌کننده نوشت.

مثال:

She wrote a denunciatory letter to the editor about the misleading advertisement.

معنی فارسی کلمه denunciatory

: معنی denunciatory به فارسی

اعلامی، انتقادگری که نادرستی یا فساد یک موضوع را آشکار می‌کند.