معنی فارسی deprisure
B1وضعیتی که در آن منابع یا تأمین مالی به طور جدی کمبود دارد.
The state of lacking necessary resources or funding.
- NOUN
example
معنی(example):
کمبود منابع میتواند پیشرفت را متوقف کند.
مثال:
The deprivature of resources can hinder progress.
معنی(example):
کمبود بودجه بر بسیاری از پروژههای اجتماعی تأثیر گذاشته است.
مثال:
Deprisure of funding has affected many community projects.
معنی فارسی کلمه deprisure
:
وضعیتی که در آن منابع یا تأمین مالی به طور جدی کمبود دارد.