معنی فارسی dequantitate

C1

کاهش تأکید بر مقادیر عددی و تمرکز بر ویژگی‌ها یا کیفیت‌های دیگر.

To reduce the focus on quantification of data or measurements.

example
معنی(example):

دانشمندان هدف دارند که اندازه‌گیری‌ها را برای دقت بهتر از کمیت‌زایی خارج کنند.

مثال:

Scientists aim to dequantitate the measurements for better accuracy.

معنی(example):

روش جدید کمک خواهد کرد که داده‌های جمع‌آوری‌شده در طول آزمایش از کمیت‌زایی خارج شوند.

مثال:

The new method will help to dequantitate the data collected during the experiment.

معنی فارسی کلمه dequantitate

: معنی dequantitate به فارسی

کاهش تأکید بر مقادیر عددی و تمرکز بر ویژگی‌ها یا کیفیت‌های دیگر.