معنی فارسی deputization
B2منصوبیت، فرایند یا عمل انتخاب یا تعیین افراد به عنوان نمایندگان یا مأموران رسمی.
The act of appointing someone as a deputy or authorized representative.
- NOUN
example
معنی(example):
شهردار برای داوطلبان یک منصوبیت امنیتی صادر کرد.
مثال:
The mayor issued a deputization for the volunteers to help with safety.
معنی(example):
این منصوبیت به شهروندان معمولی اجازه داد تا اسلحه حمل کنند.
مثال:
The deputization allowed ordinary citizens to carry firearms.
معنی فارسی کلمه deputization
:
منصوبیت، فرایند یا عمل انتخاب یا تعیین افراد به عنوان نمایندگان یا مأموران رسمی.