معنی فارسی dequeen
B2جدایی یا برکناری فردی از مقام یا عنوانی که در آن قرار دارد.
To remove or dethrone someone from a position of leadership or title.
- VERB
example
معنی(example):
تیم از اینکه قهرمان را از مقامش جدا کند، هیجانزده بود.
مثال:
The team was excited to dequeen the champion from their position.
معنی(example):
پس از یک فصل طولانی، سرانجام مجبور شدند قهرمان فعلی را جدا کنند.
مثال:
After a long season, they finally had to dequeen the reigning champion.
معنی فارسی کلمه dequeen
:
جدایی یا برکناری فردی از مقام یا عنوانی که در آن قرار دارد.