معنی فارسی derivant

B1

حاصل، چیزی که از یک فرایند یا عمل استخراج می‌شود.

Something that is derived or obtained from another source.

example
معنی(example):

حاصل این فرآیند ممکن است دشوار باشد که فهمیده شود.

مثال:

The derivant of the process can be difficult to understand.

معنی(example):

در ریاضیات، حاصل بسیار مهم است برای حساب دیفرانسیل.

مثال:

In mathematics, the derivant is crucial for calculus.

معنی فارسی کلمه derivant

: معنی derivant به فارسی

حاصل، چیزی که از یک فرایند یا عمل استخراج می‌شود.