معنی فارسی derivational

B2

مربوط به فرایندهای ایجاد واژه یا معنای جدید از واژه‌های پایه.

Relating to the formation of new words or meanings from base words.

example
معنی(example):

فرایندهای مشتق‌سازی در زبان‌شناسی می‌توانند پیچیده باشند.

مثال:

The derivational processes in linguistics can be complex.

معنی(example):

او بر روی مورفولوژی مشتق‌سازی در تحقیق خود تمرکز کرد.

مثال:

She focused on derivational morphology in her research.

معنی فارسی کلمه derivational

: معنی derivational به فارسی

مربوط به فرایندهای ایجاد واژه یا معنای جدید از واژه‌های پایه.