معنی فارسی derivedly
B1به روشی که از یک منبع دیگر استخراج شده باشد.
In a manner that is derived from a source; indirectly linked.
- ADVERB
example
معنی(example):
این اصطلاح به طور مشتق به زبانهای باستانی مرتبط بود.
مثال:
The term was derivedly connected to ancient languages.
معنی(example):
بهطور مشتق، این مفهوم را میتوان به فیلسوفان پیشین پیوند داد.
مثال:
Derivedly, the concept can be traced back to earlier philosophers.
معنی فارسی کلمه derivedly
:
به روشی که از یک منبع دیگر استخراج شده باشد.