معنی فارسی descales
B1عملیاتی که در آن رسوبات معدنی و زنگ از سطوح یا دستگاه‌ها پاک می‌شود.
To remove scale or mineral deposits from a surface or equipment.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove scale from the surface of a metal, especially from the inner surfaces of boilers etc.
معنی(verb):
To remove the scales from a fish etc.
example
معنی(example):
او کتری را از رسوبات زنگ می‌زداید تا عملکرد آن بهبود یابد.
مثال:
He descales the kettle to improve its performance.
معنی(example):
تکنسین هر ماه دستگاه را از رسوبات زنگ می‌زداید.
مثال:
The technician descales the machine every month.
معنی فارسی کلمه descales
:
عملیاتی که در آن رسوبات معدنی و زنگ از سطوح یا دستگاه‌ها پاک می‌شود.
