معنی فارسی desilver
B1حذف نقره از یک ماده یا شی، به ویژه در مورد سکهها یا عکسها.
To remove silver from an object or material.
- VERB
example
معنی(example):
آنها باید نقره را از سکههای قدیمی حذف کنند تا ارزش اصلی آنها را بازسازی کنند.
مثال:
They need to desilver the old coins to restore their original value.
معنی(example):
حذف نقره از یک عکس عمق رنگ آن را افزایش میدهد.
مثال:
To desilver a photograph enhances its color depth.
معنی فارسی کلمه desilver
:
حذف نقره از یک ماده یا شی، به ویژه در مورد سکهها یا عکسها.