معنی فارسی despiritualization
B2عمل یا فرآیند از بین بردن یا کاهش جنبههای روحانی در زندگی.
The process or act of diminishing or eliminating spiritual aspects or values.
- NOUN
example
معنی(example):
از بین رفتن روحانیات در جامعه میتواند به سقوط اخلاقی منجر شود.
مثال:
The despiritualization of society can lead to moral decline.
معنی(example):
او استدلال کرد که از بین رفتن روحانیات تأثیرات منفی بر سلامت روان دارد.
مثال:
She argued that despiritualization has negative effects on mental health.
معنی فارسی کلمه despiritualization
:
عمل یا فرآیند از بین بردن یا کاهش جنبههای روحانی در زندگی.