معنی فارسی dess
A2یک خوراکی شیرین که معمولاً بعد از وعدههای غذایی مصرف میشود.
A sweet course typically eaten at the end of a meal.
- NOUN
example
معنی(example):
برای دسر، کیک شکلاتی خوشمزهای خوردیم.
مثال:
For dessert, we had a delicious chocolate cake.
معنی(example):
دسر معمولاً بعد از وعده اصلی سرو میشود.
مثال:
A dessert is usually served after the main meal.
معنی فارسی کلمه dess
:
یک خوراکی شیرین که معمولاً بعد از وعدههای غذایی مصرف میشود.