معنی فارسی desucration
B2فرایند تخلیه یا کم کردن ماده یا محتوای یک موضوع.
The act of making something devoid of substance.
- NOUN
example
معنی(example):
بیمحتوا کردن اصطلاحی نادر در متون مدرن است.
مثال:
Desucration is a rare term in modern texts.
معنی(example):
مطالعه بر تأثیر بیمحتوا کردن بر زبان تمرکز دارد.
مثال:
The study focuses on the impact of desucration on language.
معنی فارسی کلمه desucration
:
فرایند تخلیه یا کم کردن ماده یا محتوای یک موضوع.