معنی فارسی detecter
B1دستگاه یا ابزاری که برای شناسایی یا کشف چیزی استفاده میشود.
An instrument or device that detects or identifies something.
- NOUN
example
معنی(example):
دستگاه شناسایی دود زمانی که نان را سوختیم فعال شد.
مثال:
The smoke detecter went off when we burned the toast.
معنی(example):
مطمئن شوید که دستگاه شناسایی درست کار میکند قبل از زمستان.
مثال:
Make sure the detecter is working properly before the winter.
معنی فارسی کلمه detecter
:
دستگاه یا ابزاری که برای شناسایی یا کشف چیزی استفاده میشود.