معنی فارسی detestableness
B2زشت بودن، حالت یا ویژگی یک عمل یا رفتار که باعث تنفر و انزجار میشود.
The quality of being detestable or deserving to be hated.
- NOUN
example
معنی(example):
زشت بودن رفتارهای او همه را شوکه کرد.
مثال:
The detestableness of his actions shocked everyone.
معنی(example):
او زشت بودن رفتار او را در جلسه بیان کرد.
مثال:
She expressed the detestableness in his behavior during the meeting.
معنی فارسی کلمه detestableness
:
زشت بودن، حالت یا ویژگی یک عمل یا رفتار که باعث تنفر و انزجار میشود.