معنی فارسی dewlight
B1نور یا درخشندگیای که به دلیل وجود شبنم بر روی گیاهان یا سطوح ایجاد میشود.
The soft light reflected by dew on surfaces, often creating a sparkling effect.
- NOUN
example
معنی(example):
نور شبنم بعد از باران بر روی برگها درخشید.
مثال:
The dewlight glistened on the leaves after the rain.
معنی(example):
نور شبنم به گلها ظاهری جادویی در سپیدهدم داد.
مثال:
The dewlight gave the flowers a magical appearance at dawn.
معنی فارسی کلمه dewlight
:
نور یا درخشندگیای که به دلیل وجود شبنم بر روی گیاهان یا سطوح ایجاد میشود.