معنی فارسی diademing

B2

دیادمنگ، به عمل تاج‌گذاری اشاره دارد و معمولاً در زمینه‌های هنری یا فرهنگی به کار می‌رود.

The act of adorning or crowning with a diadem, often carrying cultural significance.

example
معنی(example):

تاج‌گذاری بر روی این شخصیت جزئیات مهمی در اثر هنری بود.

مثال:

The diademing of the figure was a significant detail in the artwork.

معنی(example):

رسم تاج‌گذاری در فرهنگ‌های باستانی نماد سلطنت بود.

مثال:

The diademing tradition in ancient cultures symbolized royalty.

معنی فارسی کلمه diademing

: معنی diademing به فارسی

دیادمنگ، به عمل تاج‌گذاری اشاره دارد و معمولاً در زمینه‌های هنری یا فرهنگی به کار می‌رود.