معنی فارسی dialogised

B2

تبدیل کردن یک متن یا داستان به شکل دیالوگ، که در آن شخصیت‌ها درباره موضوعات صحبت می‌کنند.

To express or create in a dialogic form, often to enhance engagement or interpretation.

example
معنی(example):

نویسنده داستان را به شیوه دیالوگی نوشته تا خواننده را درگیر کند.

مثال:

The author dialogised the narrative to involve the reader.

معنی(example):

با دیالوژی کردن شخصیت‌ها، نمایشنامه‌نویس آن‌ها را به زندگی کشید.

مثال:

By dialogising the characters, the playwright brought them to life.

معنی فارسی کلمه dialogised

: معنی dialogised به فارسی

تبدیل کردن یک متن یا داستان به شکل دیالوگ، که در آن شخصیت‌ها درباره موضوعات صحبت می‌کنند.