معنی فارسی diastem
C1دیستم، فاصلهای بین دو قسمتی از یک ساختار بیولوژیکی.
A gap or distance between two parts of a biological structure.
- NOUN
example
معنی(example):
دیستم میتواند در انواع مختلف گیاهان رخ دهد.
مثال:
A diastem can occur in various species of plants.
معنی(example):
دانشمند دیستم را بهطور دقیق مطالعه کرد.
مثال:
The scientist studied the diastem in detail.
معنی فارسی کلمه diastem
:
دیستم، فاصلهای بین دو قسمتی از یک ساختار بیولوژیکی.