معنی فارسی dichotomistic

B2

مرتبط با تمایل به تقسیم موضوعات به دو دسته متضاد.

Relating to or characterized by the tendency to divide things into two contrasting parts.

example
معنی(example):

نگاه دوگانه‌اش به اخلاق، معضلات پیچیده اخلاقی را ساده می‌کند.

مثال:

Her dichotomistic view of morality simplifies complex ethical dilemmas.

معنی(example):

تفکر دوگانه‌گرایی می‌تواند مفید باشد اما همچنین محدودکننده است.

مثال:

Dichotomistic thinking can be useful but also limiting.

معنی فارسی کلمه dichotomistic

: معنی dichotomistic به فارسی

مرتبط با تمایل به تقسیم موضوعات به دو دسته متضاد.