معنی فارسی dictature

C1

دیکتاتوری به نوعی حکومت اطلاق می‌شود که در آن قدرت به‌صورت متمرکز و غالباً بدون نظارت بر روی مردم برقرار است.

A form of government in which a single person or party holds absolute power, often imposed by force.

example
معنی(example):

کشور سال‌ها تحت دیکتاتوری بود.

مثال:

The country was under a dictature for decades.

معنی(example):

بسیاری از مردم با دیکتاتوری که آزادی‌هایشان را سرکوب می‌کرد، مخالفت کردند.

مثال:

Many people opposed the dictature that suppressed their freedoms.

معنی فارسی کلمه dictature

: معنی dictature به فارسی

دیکتاتوری به نوعی حکومت اطلاق می‌شود که در آن قدرت به‌صورت متمرکز و غالباً بدون نظارت بر روی مردم برقرار است.