معنی فارسی diffidently

B2

با بی‌اعتمادی، به صورت خجالت‌آور و با احتیاط.

In a manner lacking confidence or self-assurance.

example
معنی(example):

او در طول ارائه با بی‌اعتمادی صحبت کرد.

مثال:

He spoke diffidently during the presentation.

معنی(example):

او با بی‌اعتمادی به تیم نزدیک شد، از جایگاه خود مطمئن نبود.

مثال:

She approached the team diffidently, unsure of her place.

معنی فارسی کلمه diffidently

: معنی diffidently به فارسی

با بی‌اعتمادی، به صورت خجالت‌آور و با احتیاط.