معنی فارسی diffide
B2بیاعتماد بودن، عدم اعتماد به دیگران به دلیل تجربیات منفی.
To distrust or lack confidence in someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از خیانت، آموخت که به همکارانش بیاعتماد باشد.
مثال:
She learned to diffide her colleagues after the betrayal.
معنی(example):
عاقلانه است که به کسانی که شما را ناامید کردهاند بیاعتماد باشید.
مثال:
It is wise to diffide those who have let you down.
معنی فارسی کلمه diffide
:
بیاعتماد بودن، عدم اعتماد به دیگران به دلیل تجربیات منفی.