معنی فارسی diffusibly
B1به طور قابل انتشار، به شیوهای که مواد یا انرژی به تدریج در سراسر یک فضا توزیع میشوند.
In a manner that allows for widespread distribution or dispersion.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ماده به طور قابل انتشار در مایع پخش شد.
مثال:
The substance spread diffusibly in the liquid.
معنی(example):
گاز قادر بود به طور قابل انتشار از طریق شکافها حرکت کند.
مثال:
The gas was able to move diffusibly through the cracks.
معنی فارسی کلمه diffusibly
:
به طور قابل انتشار، به شیوهای که مواد یا انرژی به تدریج در سراسر یک فضا توزیع میشوند.