معنی فارسی digressiveness
B2حاشیهای بودن، ویژگی صحبت یا نوشتاری که به موضوعات غیرمرتبط پرداخته میشود.
The quality of straying from the main topic; digressing.
- NOUN
example
معنی(example):
حاشیهای بودن سبک نوشتاری او آن را سرگرمکننده اما گیجکننده کرد.
مثال:
The digressiveness of his writing style made it entertaining yet confusing.
معنی(example):
حاشیهای بودن او در طول سخنرانیها اغلب به بحثهای جالبی منجر میشود.
مثال:
Her digressiveness during lectures often leads to interesting discussions.
معنی فارسی کلمه digressiveness
:
حاشیهای بودن، ویژگی صحبت یا نوشتاری که به موضوعات غیرمرتبط پرداخته میشود.