معنی فارسی dimissorial
C1دارای اختیارات مربوط به کنارهگیری یا عزل افراد از سمتها.
Pertaining to or having the power to dismiss or resign.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اختیارات استعفایی مدیر به خوبی شناخته شده است.
مثال:
The dimissorial powers of the director are well-known.
معنی(example):
او در این وضعیت اختیارات استعفایی دارد.
مثال:
She has dimissorial authority in this situation.
معنی فارسی کلمه dimissorial
:
دارای اختیارات مربوط به کنارهگیری یا عزل افراد از سمتها.