معنی فارسی dimplement
B1پیادهسازی، به معنای به عمل درآوردن یا وارد کردن یک ایده یا سیستم به واقعیت است.
To put something into action, particularly an idea or system, often associated with technology or software.
- VERB
example
معنی(example):
انجمنهای نرمافزاری تصمیم گرفتند یک ویژگی جدید در اپلیکیشن پیادهسازی کنند.
مثال:
The software engineers decided to dimplement a new feature in the app.
معنی(example):
برای پیادهسازی این تغییر، ما باید رابط کاربری را بهروزرسانی کنیم.
مثال:
To dimplement this change, we need to update the user interface.
معنی فارسی کلمه dimplement
:
پیادهسازی، به معنای به عمل درآوردن یا وارد کردن یک ایده یا سیستم به واقعیت است.