معنی فارسی directitude

B2

صداقت یا سادگی در بیان یا رفتار.

The quality of being direct; straightforwardness.

example
معنی(example):

صداقت و سادگی او در ارتباطات باعث احترام او شد.

مثال:

His directitude in communication earned him respect.

معنی(example):

صداقت و سادگی پاسخ او همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The directitude of her answer surprised everyone.

معنی فارسی کلمه directitude

: معنی directitude به فارسی

صداقت یا سادگی در بیان یا رفتار.